Letra Khak de Farhad

Letra de Khak

Farhad


Khak
Farhad
(0 votos)
شنبه» روز بدی بود»
روز بی حوصلگی
وقت خوبی که میشد
غزلی تازه بگی

صبح «یکشنبه»ی من
جدول نیمه تموم
همه خونه هاش سیاه
روی خونه جغد شوم

صفحه ی کهنه ی یادداشت های من
گفت «دوشنبه» روز میلاد منه
اما شعر تو میگه
که چشم من تو نخ ابره
که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه

غروب «سه شنبه» خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
به خودم هی زدم، از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامه ی من

عصر «چهارشنبه»ی من
عصر خوشبختی ما
فصل گندیدن من
فصل جون سختی ما

روز «پنجشنبه» اومد
مثل سقاهک پیر
رو نوکش یه چیکه آب
گفت به من بگیر بگیر

جمعه» حرف تازه ای برام نداشت»
هر چی بود، پیش تر از اینها گفته بود


Comparte Khak! con tus amigos.


Que tal te parece Khak de Farhad?
Pesima
Mala
Regular
Buena
Excelente